پرنسس دیاناپرنسس دیانا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

دیانا;مسافر زیبای پاییز

گلبرگ هجدهم

دخترم امروز وارد ماه هجدهم زندگیش شد.دخترک شیرین زبونی که این روزها صدای خنده اش شده شیرین ترین و ناب ترین لذت زندگی منو مهدی.بعضی وقتها به قدری صحبت میکنه که منو بابایی با تعجب فقط بهم نگاه میکنیم! دیانا خانم اماده رفتن به د در (خونه خاله فاطمه) دیشب شیر آب حموم خراب بود و یه آقایی اومد درست کنه.دیانا خانم داشت با محمد مهدی هندونه میخورد که یه دفعه دیدیم با دهان کثیف و هندونه ای رفت جلوی در حموم و از اونجایی که حمومو به آب بازی میشناسه شروع کرد با آقای تعمیر کار صحبت کردن:آقاااااا.....آب بادی.همه اول تعجب کردیم بعد از خنده منفجر شدیم که چقدر راحت و قشنگ حتی به یه غریبه هم حرفتو انتقال دادی.مامان فدات ج...
31 فروردين 1394

نوروز1394

محمدمهدی جون، دیانا جون، امیرمحمد جون از پروردگار مهربان میخواهم سال جدید برای عزیزانم  به قلم  آن نقاش بی همتا چنان زیبا نقش بندد که طبیعت به تماشای شکوهش بایستد.نوبهارتان شاد شاد ...
16 فروردين 1394

اندر احوالات نوروز 94

عزیز مامان! به دلایل مختلف وقت نکردم که زودتر بیام و خاطرات دومین نوروز باهم بودنمونو بنویسم. از خاطرات شیرین اگه بخوام شروع کنم دیدار با خانواده دایی سعید بود که بعد از ماهها انتظار چهارم عید اومدن و همه رو خوشحال کردن.یه روز هم رفتیم عید دیدنی خونه خاله های مامان.مثل همیشه دختر خانمی بودی و تا مقصد تو صندلیت نشستی و اصلا مامانو اذیت نکردی.تو راه برگشت هم همگی باهم رفتیم سرزمین عجایب و کلی بازی کردی.از هر وسیله بازی که میومدی پایین تا میخواستیم بریم سراغ وسیله بعدی یه دفعه میدیدیم دیانا خانم داره میره سوار وسیله قبلی بشه.فدات بشم که اگه به یه چیز گیر میدادی دیگه ول کن نبودی.آخرش هم همه با هم سوار قطار شدیم و کلی با هم هووهوو چی چ...
15 فروردين 1394
1